چشم ما هست به لطف و کرمت مهدي جاندوختم ديده به راه تو که شايد بزنمبوسه اي چند به خاک قدمت مهدي جانمهر کز پرتو خود نور به گيتي بخشدقرص نانيست زخوان نعمت مهدي جانهمه جا سينه سپر کرده ام از شوق وصالتا نشيند به دلم تير غمت مهدي جانگرچه در محفل ما جاي تو خاليست وليکدل بشکسته ي ما شد حرمت مهدي جانجان ما آمده بر لب ز فراق رخ تواي مسيحا شده محتاج دمت مهدي جانرهروان حرم کعبه ز جان مي گويندقبله ي ما بود ابروي خمت مهدي جانعاقبت پرچم بيداد نگون مي گرددليک جاويد بماند علمت مهدي جانبردر خانه ي خود خيل گدا را بنگرچشمشان هست به لطف و کرمت مهدي جانشيعه را هست اميدش ز خداوند عليمتاکند جان به فداي قدمت مهدي جانسلام دوست من بروزم منتظر حضورت هستم ياعلي